ویروس بازاریابی یا بازاریابی ویروسی
خالق برندهاي فورد، شل، باربي، آمريكن اكسپرس، ... و اخيرا آي بي ام و كوداك، مي فرمايند: وظيفه اصلي يك شركت تبليغاتي اين است آگهي هايي بسازد كه بتواند به فروش محصول مورد تبليغ منجر شود و آگهي مي تواند به فروش بالا دست پيدا كند، كه بتواند برند خلق كند.
ايشان گاهي اوقات هزينه هاي پافشاري بر روي چنين عقيده اي را هم پرداخته اند. هر چند كه اين پافشاري در نهايت به محبوبيت بيشتر انجاميده است. يك نمونه را در زير بخوانيد:
اين تبليغات چي معروف براي يكي از خودروهاي سواري فورد ( فورد اسپرتكا ) يك تيزر ساخت كه سر و صداي زيادي كرد. در اين تيزر گربه بخت برگشته اي به دليل كنجكاوي زياد سر خود را لاي سقف شيشه اي اين خودروي هاچ بك از دست مي دهد. طرح اين آگهي از سوي فورد پيش از آن كه كار نهايي روي ساخت آن به پايان برسد، رد شد. گروههاي طرفدار حيوانات هم پس از درز يافتن ويدئوي اين تيزر به وبلاگ ها، مخالفت شديد خود را با آن اعلام داشتند. اما ديگر كار از كار گذشته بود. تصاوير اين آگهي توانستند به مدد يك كار بازاريابي ويروسي ( Viral Marketing ) موفق به اينترنت راه يافته و فروش خوب حدود 53 هزار دستگاه خودرو را براي اين هاچ بك جوان پسند فورد رقم بزند. اين تيزر چنان حيرت آور گسترش يافته بود كه ساير خودروسازان از جمله مزدا و فولكس واگن هم تلاش زيادي كردند تا با انجام ابتكار هايي مشابه اين موفقيت را تكرار كنند. اما اين موفقيت هرگز تكرار نشد.
با سابقه اي كه خالق اين تيزر در ساخت آگهي هاي موفق دارد، به احتمال زیاد پيش بيني نظر منفي سفارش دهنده نسبت به اين تيزر کار چندان مشکلی نبود. در واقع اين تبليغ توانست با استفاده از شيوه بازاريابي دهان به دهان اينترنتي به نتيجه مطلوب برسد.
سوال: پيدا كنيد پرتقال فروش را؟